سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هیئت انصار المهدی عجل الله تعالی فرجه
هر گاه خواستید بر چیزی گریه کنید بر جدم حسین علیه السلام گریه کنید ... (امام رضا علیه السلام)
قالب وبلاگ

مناظره شیخ مفید علیه الرحمة با عمر بن خطاب ...

مقدمتاً لازم است آیه ی 40 از سوره ی توبه را که مورد استشهاد است را ذکر کنیم:

 

(إلّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللهُ إذْ أَخْرَجَهُ الَّذینَ کَفَرُوا ثانی اثْنَیْنِ إذْهُما فِی الغارِ إذ یَقولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَنْ إنَّ اللهَ مَعَنا فَأَنْزَلَ اللهُ سَکینَتَةُ علیهِ وَ أَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَم تَرَوْها ....الایة)

 

شیخ طبرسی در کتاب «الاحتجاج» و کراجکی در کتاب «کنز الفوائد» از شیخ ابوعلی حسن بن محمد رقّی از شیخ مفید ابی عبدالله محمد بن نعمان چنین نقل کرده که او برایم گفت:

در یکی از سالها شبی در خواب دیدم که از راهی عبور می کنم. ناگهان چشمم به جمعی انبوه افتاد که حلقه وار دور کسی را گرفته اند!

پرسیدم: چه خبر است؟

گفتند: مردم دور عمر بن خطاب جمع شده اند و او برایشان داستان سرایی می کند.

پس جمعیت را شکافتم و نزد عمر رفتم و پرسیدم:

(أیّها الشیخ ما وجهُ الدلالة علی فَضلِ صاحِبُکَ أبی بکر ابن أبی قُحافه مِن قولِه تعالی: ثانی اثنَینِ إذهما فِی الغارِ؟)

یعنی: آیه ی «ثانی اثنین إذهما فی الغار» چگونه بر فضیلت رفیقت ابوبکر دلالت دارد؟

پاسخ داد:ابن آیه از شش جهت بر فضیلت ابوبکر دلالت دارد!

اول اینکه: خداوند ابتدا پیامبرش را ذکر کرده و آنگاه ابوبکر را؛و او را دوم شخص(بعد از پیامبر) قرار داده و فرموده:«ثانی اثنین»

دوم اینکه: آن دو را در مکان واحد و کنارهم جمع کرده(به جهت الفتی که بین آنها قرار داده) و لذا فرموده: «إذهما فی الغار»

سوم اینکه: ابوبکررا به خلعت مصاحبت با پیامبر مشرف ساخته و فرموده:«إذ یقول لصاحبه»

چهارم اینکه: پیامبر را دلسوز او قرار داده و پیامبر نسبت به ابوبکر کمالملاطفت را داشته چنانکه فرموده: «لا تحزن»

پنجم اینکه: خداوند از قول پیامبر به اوخبر داده که خداوند یاور و ناصر ما دو نفر است چنانکه فرموده:     «انّ الله معنا»

ششم اینکه: خداوند در آیه خبر داده که سکینه و آرامش را بر ابوبکر نازل فرموده و می فرماید: « فانزل الله سکینته علیه» و مراد از ضمیر در (علیه) ابوبکر است نه پیامبر،چرا که آرامش همیشه با پیامبر بوده و نیازی به فرود آمدن آرامش و سکینه از جانب خدا بر او نبوده است.

این شش وجه، دلیل است بر فضل ابوبکر است که آیه غار بیانگر آن است و به هیچ وجه قابل خدشه نیست.

 

به او گفتم: دلایل تو را شنیدم لکن من با کمک خداوند جمیع براهین و استدلالهای تورا باطل خواهم کرد.

و اما اینکه گفتی: خداوند ابوبکر را دومین قرار داد،آری به خدا سوگند آنها دو کس بودند لکن ملاحظه ی عدد چه فضلی را برای ابوبکر اثبات می کند؟چرا که چه بسا یک مومن با یک مومن دیگر و یا یک مومن با یک کافراز روی ضرورت و ناچاری جمع می شوند و این دلیل بر فضیلت کافر نیست.

و اما اینکه گفتی خداوند آن دو را در مکان واحد جمع کرده، این هم مانند صورت اول است، چرا که اجتماع مومن و کافر در یک مکان واحد ممکن است و این دلالتی بر فضیلت کافر ندارد، و از طرفی مسجدالنبی اشرف از غار است لکن در آنجا مومنین و کفار بعضا با هم بودند لذا خداوند چنین فرموده: « فَما للَّذین کَفَرُوا قِبَلَکَ مُهطِعینَ، عَنِ الیمینِ و عَنِِ الشِّمالِ عِزینَ» (معارج 36.37)

یعنی: چه شده است که آنان که کفر ورزیده اند، به سوی تو شتابان اند،گروه گروه از راست و چپ هجوم می آورند؟)

و نیز در کشتی نوح، پیامبر و شیطان و سگ و... با هم جمع بوده اند، بنا بر این اجتماع در یک مکان دلالت بر فضل ابوبکر ندارد.

 

و اما اینکه گفتی: او را به خلعت مصاحبت با پیامبر مشرف نمود این نیز دلالتی بر فضل وی نمی کند زیرا مصاحب به معنای همراه است و چه بسا کافری با مومنی مصاحب وهمراه میشود چنانکه خداوند در قرآن کریم فرموده است: « قالَ لَهُ صاحِبُهُ وَ هُوَ یُحاوِرُهُ أَکَفَرتَ بِالَّذی خَلَقَکَ مِن تُرابٍ ثُمَّ مِن نُطفَةٍ ثُمَّ سَوّاکَ رَجُلاً»

یعنی: رفیقش در حالیکه با او گفتگو می کرد به او گفت: آیا به آن کسی که تو را از خاک، سپس از نطفه آفرید، آنگاه تورا به صورت مردی درآورد، کافر شدی؟

گذشته از این در لغت عرب، گاهی لفظ (صاحب) به حیوانات نیز اطلاق می شود مانند این شعر:

        إنَّ الحمارَ معَ الحمار مطیّة                        فإذا خَلَوتُ به فبئسَ الصاحب

که مراد از (صاحب) در این شعر حیوان،(الاغ) میباشد.

 

و گاهی لفظ (صاحب) به جمادات اطلاق شده است مانند:

        زُرْتُ هِنداً و ذاکَ غیر احتساب                   ومعی صاحب کَتُومُ اللّسان

که مراد از(صاحب) در این شعر، شمشیر است.

 

پس لفظ صاحب که بر کافر و حیوان و جمادات اطلاق می شود دلیلی بر فضیلت ابوبکر ندارد.

 

و اما اینکه عبارت (لا تَحزَن) را دلیل دلسوزی پیامبر بر او دانستی نیز مردود است بلکه این دلیل نقص و خطای اوست، چرا که حزنی که بر ابوبکر واقع شده بود یا اطاعت خدا بوده و یا معصیت، اگر اطاعت بوده نمی بایست پیامبر او را از اطاعت نهی کند بلکه باید او را دعوت به طاعت می کرد و اگر محزون شدن او معصیت بوده، پیامبر او را از حزن بر حذر داشته است و لذا این آیه دلیل بر معصیت او خواهد بود و گرنه پیامبر او را از حزن نهی نمی کرد.

و اما آیه ی «إنَّ اللهَ مَعَنا» نیز شامل ابوبکر نیست بلکه فقط ناظر به پیامبر اکرم است چرا که پیامبر از وجود مبارک خود تعبیر به جمع آورده است نظیر قول خدا که فرموده است:

«إنّا نَحنُ نَزَّلنا الذِّکرَ وَ إنّا لَهُ لَحافِظونَ» (حجر 9)

بعضی نیز گفته اند: ابوبکر به پیامبر گفت: یا رسول الله من به جهت برادرت علی بن ابیطالب که در بستر به جای تو خوابیده است محزون هستم و پیامبر جواب داد: «لا تَحزَن إنَّ اللهَ مَعَنا» یعنی ناراحت نباش همانا خدا با من و برادرم علی بن ابیطالب است.

و اما اینکه گفتی: سکینه و آرامش  بر ابوبکر نازل گشت قطعا چنین نیست زیرا با توجه به ادامه آیه، ظاهر است که سکینه بر کسی نازل گشت که خدا او را به کمک جنودش یاری کرد چنانکه فرمود: « فَأَنْزَلَ اللهُ سَکینَتَةُ علیهِ وَ أَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَم تَرَوْها» و از طرف دیگر در قرآن در دو موضع بر پیامبر اکرم و سایر مومنین، إنزال سکینه کرده و در هر دو جا پیامبر را جداگانه ذکر کرده است چنانکه فرموده:«أَنْزَلَ اللهُ سَکینَتَةُ عَلی رَسُولِهِ وَ عَلیَ المُؤمِنینَ وَ أَلزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقوی» (فتح 26)

و در جای دیگر فرموده است: «أَنْزَلَ اللهُ سَکینَتَةُ علی رَسولِهِ و عَلَی المؤمنینَ و أَنزلَ جُنوداً لم تَرَوْها» (توبه 27)

 

و از آنجا که آیه مورد بحث، خداوند، سکینه را فقط برای پیامبر مخصوص گردانده لذا روشن می شود که ابوبکر را بهره ای از سکینه نبوده چرا که آیه چنین است: « فَأَنْزَلَ اللهُ سَکینَتَةُ علیهِ» بدون هیچ اشاره ای به شخص دیگر.

شیخ مفید می گوید: پس از بیان جواب ، مردم از دور او (عمر خطاب) پراکنده شدند و من در این لحظه از خواب بیدار شدم.

   منبع: احتجاج طبرسی ج  2


[ پنج شنبه 91/11/5 ] [ 12:33 صبح ] [ قاسم ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

شایسته که نیستیم ؛ لیکن کاش که ما را به غلامی ، قبول میکردی مولا ... بنام حضرت دوست ، که هرچه داریم از اوست ؛ به وبلاگ هیئت انصارالمهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف خوش آمدید . گویند که مولا در عزای جد غریبش خون گریه میکند ، پس چه نشسته اید شیعیان ؛ با حضور در مجلس ذکر اهل بیت علیهم السلام تسلای دل امام زمان ارواحنا له الفداء باشید . از آن دم که آب و گلم شد خمیر *** امیری حسین ونعم الامیر
آخرین مطالب
موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 9
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 39008