سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هیئت انصار المهدی عجل الله تعالی فرجه
هر گاه خواستید بر چیزی گریه کنید بر جدم حسین علیه السلام گریه کنید ... (امام رضا علیه السلام)
قالب وبلاگ

جایگاه توسل در بین علماء

آیة الله العظمی حائری یزدی (ره) مؤسس حوزة علمیه قم:

ایشان دستور داده بودند همه روزه قبل از درس کسی قدری مصیبت حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) بخواند و سپس درس را شروع می کردند. این بزرگوار حتّی زمانی که مرجع تقلید بودند، در جلوی دستة عزاداری در کوچه و خیابان حرکت کرده و بسان مردم عادی بر سرو سینه می زدند و می فرمودند:من هر چه دارم از سیدالشهداء دارم.[1]
آیة الله حائری قبل از سفر به ایران،در کربلا زندگی می‎کردند. خواب می‎بینند که به ایشان گفته می‎شود بیشتر از ده روز زنده نخواهند بود. ایشان خواب را فراموش می کنند. روز دهم که روز تعطیلی بوده با دوستان به باغات کربلا می روند ناگهان ایشان تب کرده و درد شدیدی بدن او را فرا می گیرد. بالاخره او را به منزل می‎آورند و در بستر می‎افتد. آنگاه خواب خود را به یاد می‎آورد ولی دیگر در حالت احتضار قرار گرفته‎اند. مشاهده می‎کند سقف شکافته شد و مأمورین ملک الموت برای قبض روح پائین آمدند.ایشان در آن حال توسل به آقاامام حسین (علیه السلام) پیدا کرده و می‎گویند: آقا جان، من نوحه‎خوان شمایم، مردن حق است ولی دست من خالی است و ذخیرة آخرت تهیه نکرده‎ام. اگر ممکن است تمدید بفرمائید. ناگهان مشاهده می کند شخصی از سقف پائین آمد و گفت: آقا تمدید فرمودند.و با آن دو نفر بر‎گشتند. ایشان بعد از رفتن آنها حالشان بهتر شده و از مرگ حتمی نجات می یایند به طوری که دیگران فکر می‎کردند مرده است. بعد از این ماجرا به ایران سفر نمودند ابتداءحوزة علمیة اراک و سپس قم را تشکیل داده و به آن رونق بخشیدند که موجب خیر و برکت زیادی برای تشیع شد.[2]

علامة طباطبائی (ره):

آیة الله سید محمّد حسین حسینی طهرانی، دربارة عشق ایشان به اهل بیت اینگونه نوشته‎اند: «...نکتة اوّل دل بستگی ایشان به اهل بیت (علیهم السلام) بود و در حقیقت ولای اهل بیت برای ایشان به منزلة یک شمعِ شب افروز شبستانِ زندگی بود، نسبت به اهل بیت به خصوص امیر المؤمنین (علیه السلام) تا سر حدّ عشق دل بستگی داشت. هیچ به خاطر ندارم از اسم هر یک از ائمه بدون ادای احترام گذشته باشند. در مشهد که همه ساله مشرّف می شدند و تابستان را در آن جا می‎ماندند؛ وقتی وارد صحن حرم حضرت رضا(علیه السلام) می‎شدند بارها که در خدمتشان بودم می دیدم که دستهای مرتعش را روی آستانة در می‎گذاشتند و با بدن لرزان از جان و دل آستانة در را می بوسیدند.گاهی از محضرشان التماس دعائی درخواست می‎شد می‎گفتند: بروید از حضرت بگیرید، ما اینجا کاره‎ای نیستیم همه چیز آن جاست.»[3]

ملاصدرا (ره):

این فیلسوف بزرگ هنگامی که در کهک اقامت داشت و به تحقیق و بررسی مسائل فلسفی می‎پرداخت؛ گهگاه از کهک به قم می‎آمد و برای حلّ مشکلات علمی از روح مقدّس حضرت معصومه(سلام الله علیها) استمداد می‎جست، که خود نیز در قسمتهائی از کتب خود به آن اشاره دارد.[4]

آیة الله بروجردی (ره):

ایشان فرموده بودند: «دورانی که در بروجرد بودم، وقتی، چشمانم کم نور شده بود و به شدّت درد می‎کرد، تا اینکه روز عاشورا هنگامی که دسته‎های عزاداری در شهر به راه افتاده بود مقداری گل از روی سرِ یکی از بچه‎های عزادار دسته ـ که به علامت عزا بر سر خود مالیده بود ـ برداشتم و به چشمان خود کشیدم و در نتیجه فوراً چشمانم نور خود را باز یافت و دردش تمام شد.»[5]
مرحوم محدث قمی(ره) می‎نویسد : « این حقیر نیز، هرگاه به سبب نوشتن زیاد، چشمم ضعف پیدا می‎کند تبرکّ می‎جویم به تراب مراقد ائمه (علیهم السلام) و مسّ کتابت احادیث و اخبار و بحمدالله چشمم در نهایت روشنی است.»[6]

آیة الله العظمی مرعشی نجفی (ره):

ایشان که ارادت ویژه‎ای به خاندان پیامبر(ص )و همینطور زیارت حضرت معصومه (س) داشتند، موقعی برای تهیه جهزیة دخترشان، دست تنگ بوده ‎اند. متوسّل به حضرت معصومه(س) می‎شوند و چیزی نمی‎گذرد که حاجت ایشان بر‎آورده شده و جهزیة دخترشان فراهم می‎گردد.[7]

آیة الله حاج سید مرتضی کشمیری(ره):

عارف کامل آیة الله قاضی(ره) فرموده‎اند: روزی در محضر آقا حاج سید مرتضی کشمیری برای زیارت مرقد حضرت ابا ‎عبدالله الحسین(علیه السلام) از نجف اشرف به کربلای معلی آمدیم و ابتدا در حجره‎ای که در مدرسه بازار بین الحرمین بود وارد شدیم. چون به در حجره رسیدیم دیدم قفل است. مرحوم کشمیری نگاهی به من کرد و گفت: آقای قاضی می‎گویند هر کس نام مادر حضرت موسی را به قتل بسته ببرد باز می ‎‎‎‎‎شود. مادر من فاطمه زهرا (س) از مادر حضرت موسی کمتر نیست و دست به قفل برده و گفتند: یا فاطمه و قفل باز شد و ما وارد حجره شدیم.[8]

آیة الله العظمی بهاءالدینی (ره):

عشق و علاقة فراوان به رسول الله(ص) و شور و شوق بسیار به اهل بیت (ع) از اون کودکی در وجود ایشان بود. لذا از بچگی در حرم حضرت معصومه(س) خدمت می‎کردند و برای زوار آب می‎آوردند. ایشان جریان یکی از توسلات خویش به محضر حضرت رضا(علیه السلام) را اینگونه می‎گویند: «در اولین سفری که به مشهد مشرّف شدم، بیماری سختی داشتم، رو به سوی آن امام رئوف نموده عرض کردم : یابن رسول الله! ما با آنچه تا حال در مورد شما شنیدیم کاری نداریم تا خود مشاهده نکنیم کاری درست نمی‎شود. می‎خواهم مشاهده کنم که شما مریض را شفا می‎دهید،» کلام ایشان تمام می‎شود. دقایقی بعد نسیم سلامتی از آستان لطف رضوی (ع ) به سوی ایشان می وزد و حال ایشان خوب می‎شود.[9]

آیة الله العظمی گلپایگانی (ره):

ایشان موقعی به بیماری سختی مبتلا می‎شوند که تشخیص پزشکان در ایران سرطان اثنی عشر و یا لوزالمعده است و ایشان را برای عمل جراحی به انگلستان می‎برند . در همان شب اوّل که ایشان در بیمارستان بستری می‎گردند، چنانچه روش ایشان در مشکلات سخت توسّل به معصومین(علیهم السلام) بوده، متوسّل به محضر ولی عصر(عج)‌ می‎شوند صبح وقتی پزشک ایرانی همراه ایشان به سراغ معظم له می‎آید، می فرمایند: به پزشکان بگوئید: فعلا دست نگه دارند و معاینة مجدّد بشود. وقتی علّت را جویا می شوند می فرماید:« آقا امام عصر(عج) فرمودند که من شفا پیدا کرده ام» و آزمایشات مجدّد نشان می‎دهد اثری از سرطان در وجود ایشان نیست.[10]

آیة الله میرزا شیخ محمّد جواد انصاری همدانی(ره):

ایشان توصیة زیاد به توسّل به ساحت مقدّس معصومین(علیهم السلام) در زیر آسمان داشتند و خود از این راه به مقاصد بزرگی رسیده بودند. ایشان در نامه‎ها و دستورالعملهائی که به دوستان و طالبان معرفت داشتند، توسّل به ساحت مقدّس اباعبدالله الحسین(علیه السلام) را برای رسیدن به مقامات روحانی توصیه می‎نمودند.[11]
و اولیاء‌خدا اینگونه خاضعانه، به محضر معصومین(علیهم السلام) متوسّل می‎شدند و برکات و توفیقات بسیاری را از این طریق کسب می‎نمودند. عشق وارادت آنها به این انوار پاک موجب عنایت آن بزرگواران به ایشان بوده و آنها را در طی مدارج معنوی و علمی رهمنون شده است.

پی نوشت :

[1]. سیمای فرزانگان / ص 192.
[2]. تجلّی عشق و عرفان / ص 91 / سید محمد حسین صمدی / انتشارات نجباء/ اول/ 1381.
[3]. مهر تابان/ ص 56 /سید محمد حسین حسینی طهرانی /چاپ اوّل/ انتشارات باقر العلوم (بی تا).
[4]. سیمای فرزانگان، ص197 به نقل از؛ «اسفار » الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة العقلیة ، ج3 /ص 312 و 313 ملاصدرا، 9 جلد چاپ سومّ بیروت داراحیاء التراث العربی/ ص 1981 م.
[5] . سیمای فرزانگان ص 186.
[6] . همان/ ص 185.
[7] . تجلّی عشق و عرفان / ص 78
[8] . مهر تابان/ ص 221
[9] . حاج آقای رضا بهاء الدینی، آیت بصیرت ـ ص 86 ـ سید حسن شفیعی ـ چاپ قدس قم/ اول/ 1379
[10] . تجلی عشق و عرفان/ ص 98
[11] . در کوی بی نشان‎ها/ ص 30 «زندگینامة‌آیة الله انصاری همدانی»/ مصطفی کرمی‎نژاد/ انتشارات نهاوندی / چاپ چهارم /1379.

منبع:اندیشه قم


[ یکشنبه 91/10/3 ] [ 1:0 صبح ] [ قاسم ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

شایسته که نیستیم ؛ لیکن کاش که ما را به غلامی ، قبول میکردی مولا ... بنام حضرت دوست ، که هرچه داریم از اوست ؛ به وبلاگ هیئت انصارالمهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف خوش آمدید . گویند که مولا در عزای جد غریبش خون گریه میکند ، پس چه نشسته اید شیعیان ؛ با حضور در مجلس ذکر اهل بیت علیهم السلام تسلای دل امام زمان ارواحنا له الفداء باشید . از آن دم که آب و گلم شد خمیر *** امیری حسین ونعم الامیر
آخرین مطالب
موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 53
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 39052