سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هیئت انصار المهدی عجل الله تعالی فرجه
هر گاه خواستید بر چیزی گریه کنید بر جدم حسین علیه السلام گریه کنید ... (امام رضا علیه السلام)
قالب وبلاگ

داستانی از حضرت رسول صل الله علیه و آله

روزی رسول خدا (صل الله علیه و آله) نشسته بود، عزراییل به زیارت آن حضرت آمد ،
پیامبر(صل الله علیه و آله) از او پرسید:

ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسان ها هستی
آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی سوخته است؟پیامبر


عزارییل گفت در این مدت دلم برای دو نفر سوخت : …


اول: روزی دریایی طوفانی شد و امواج سهمگین آن یک کشتی را در هم شکست همه سر نشینان کشتی غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره ای افکند و در همین هنگام فارغ شد و پسری از وی متولد شد، من مأمور شدم که جان آن زن را بگیرم، دلم به حال آن پسر سوخت.


بعدی: هنگامی که شداد بن عاد سالها به ساختن باغ بزرگ و بی نظیر خود پرداخت و همه توان و امکانات و ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد و خروارها طلا و جواهرات برای ستونها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل نمود. وقتی خواست به دیدن باغ برود همین که خواست از اسب پیاده شود و پای راست از رکاب به زمین نهد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را بگیرم، آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت بدین جهت که او عمری را به امید دیدار باغی که ساخته بود سپری کرد اما هنوز چشمش به باغ نیفتاده بود اسیر مرگ شد.

در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر(صل الله علیه و آله) رسید و گفت
ای محمد! خدایت سلام می رساند و می فرماید:


به عظمت و جلالم سوگند شداد بن عاد همان کودکی بود که او را از دریای بیکران به لطف خود گرفتیم و از آن جزیره دور افتاده نجاتش دادیم و او را بی مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم،
در عین حال کفران نعمت کرد و خود بینی و تکبر نمود و پرچم مخالفت با ما بر افراشت

سر انجام عذاب سخت
ما او را فرا گرفت تا جهانیان بدانند که ما به آدمیان مهلت می دهیم و لی آنها را رها نمی کنیم


[ شنبه 91/10/16 ] [ 7:2 عصر ] [ قاسم ] [ نظر ]

شهزاده خیرالنساء  ***  رقیه بنت الحسین

دخت شهید کربلا    ***   رقیه بنت الحسین

حضرت رقیه سلام الله علیها

زیارتنامه حضرت رقیه سلام الله علیها

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنـا رُقَیَّةَ، عَلَیْکِ التَّحِیَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبِ، اَلسَّلامُ

عَلَیْکِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِسـاءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ خَدیجَةَ الْکُبْرى اُمِّ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِىِّ اللهِ،

اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَةِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقیّةُ النَّقیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الزَّکِیَّةُ

الْفاضِلَةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِیَّةُ، صَلَّى اللهُ عَلَیْکِ وَعَلى رُوحِکِ وَبَدَنِکِ، فَجَعَلَ اللهُ مَنْزِلَکِ وَمَاْواکِ فِى الْجَنَّةِ مَعَ آبائِکِ وَاَجْدادِکِ، الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ،

اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدّارِ، وَعَلَى الْمَلائِکَةِ الْحـافّینَ حَوْلَ حَرَمِکِ الشَّریفِ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، وَصَلَّى اللهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّد وَآلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ وَسَلَّمَ

تَسْلیماً بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.


شهادت غم انگیز حضرت رقیه بر اساس 3 منبع

شهادت غم انگیز حضرت فاطمه صغری و یا رقیه علیها سلام، دختر امام حسین(ع) چنین است:

عصر روز سه شنبه در خرابه در کنار حضرت زینب(س) نشسته بود. جمعی از کودکان شامی را دید که در رفت و آمد هستند.

پرسید: عمه جان! اینان کجا می روند؟ حضرت زینب(س)فرمود: عزیزم این ها به خانه هایشان می روند. پرسید: عمه! مگر ما خانه نداریم؟ فرمودند: چرا عزیزم، خانه ما در مدینه است. تا نام مدینه را شنید، خاطرات زیبای همراهی با پدر در ذهن او آمد.

بلافاصله پرسید: عمه! پدرم کجاست؟ فرمود: به سفر رفته. طفل دیگر سخن نگفت، به گوشه خرابه رفته زانوی غم بغل گرفت و با غم و اندوه به خواب رفت. پاسی از شب گذشت. ظاهراً در عالم رؤیا پدر را دید. سراسیمه از خواب بیدار شد، مجدداً سراغ پدر را از عمه گرفت و بهانه جویی نمود، به گونه ای که با صدای ناله و گریه او تمام اهل خرابه به شیون و ناله پرداختند.

حضرت رقیه سلام الله علیها 

 

 

 

 

 

 

 

 

خبر را به یزید رساندند، دستور داد سر بریده پدرش را برایش ببرند. رأس مطهر سید الشهدا را در میان طَبَق جای داده، وارد خرابه کردند و مقابل این دختر قرار دادند. سرپوش طبق را کنار زد، سر مطهر سید الشهدا را دید، سر را برداشت و د رآغوش کشید.

بر پیشانی و لبهای پدر بوسه زد و آه و ناله اش بلند تر شد، گفت: پدر جان چه کسی صورت شما را به خونت رنگین کرد؟ پدر جان چه کسی رگهای گردنت را بریده؟ پدر جان «مَن ذَالَّذی أَیتَمَنی علی صِغَرِ سِنِّیِ» چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟ پدر جان یتیم به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ بشود؟ پدر جان کاش خاک را بالش زیر سرم قرار می دادم، ولی محاسنت را خضاب شده به خونت نمی دیدم.



دختر خردسال حسین(ع) آن قدر شیرین زبانی کرد و با سر پدر ناله نمود تا خاموش شد. همه خیال کردند به خواب رفته. وقتی به سراغ او آمدند، از دنیا رفته بود. شبانه غساله آوردند، او را غسل دادند و در همان خرابه مدفون نمودند.

شرح شمع: صفحه 310 - نفس المهموم456 -الدمع الساکه141


 


[ چهارشنبه 91/9/29 ] [ 1:7 عصر ] [ قاسم ] [ نظر ]

سلام و درود خدا بر "ام المصائب" ، حضرت زینب کبری سلام الله عیلها ؛
اسوه ایثار و صبر ...

حضرت زینب سلام الله علیها


صبر را مفهوم و معنا زینب است
کعبه ی غمهای دنیا زینب است
چون حسین است آفتاب شهر عشق
ماهتاب عالم آرا زینب است


پیامبر اکرم (ص) می فر مایند: هر کس بر مصیبت های این دختر زینب (سلام الله ) بگرید ، همانند کسی است که بر برادرانش ، حسن وحسین (ع) ، گریسته است

حضرت زینب علیها السلام در پنجم جمادی الاولی سال پنجم هجرت در مدینه منوره چشم به جهان گشود . مادرش فاطمه زهرا سلام الله علیها و پدرش امام علی علیه السلام بود. او را ام کلثوم کبری، و صدیقه صغری می‏نامیدند . از القاب آن حضرت، محدثه، عالمه و فهیمه بود .
حضرت زینب در پنج‏ سالگی مادر خود را از دست داد و از همان دوران طفولیت ‏با مصیبت آشنا گردید . در دوران عمر با برکت ‏خویش، مشکلات و رنج‏های زیادی را متحمل شد، از شهادت پدر و مادر گرفته تا شهادت برادران و فرزندان، و حوادث تلخی چون اسارت و . . . را تحمل کرد . این سختی‏ها از او فردی صبور و بردبار ساخته بود 

عقیله بنی هاشم و همسر و فرزندان
نسب نبوی، تربیت علوی، و لطف خداوندی از او فردی با خصوصیات و صفات برجسته ساخته بود، طوری که او را «عقیله بنی هاشم‏» می‏ گفتند . با پسر عموی خود «عبد الله بن جعفر» ازدواج کرد و ثمره این ازدواج فرزندانی بود که دو تن از آن‏ها (محمد و عون) در کربلا، در رکاب ابا عبد الله الحسین علیه السلام شربت‏ شهادت نوشیدند .
فضایل و مناقب حضرت زینب
گوشه هایی از فضایل حضرت زینب علیها السلام عبارتند از:

* زینت پدر :  پیامبر اکرم بعد از بازگشت از سفر، به محض شنیدن خبر تولد، سراسیمه به خانه علی علیه السلام رفت، نوزاد را در بغل گرفت و بوسید، آن گاه نام زینب (زین + اب) را که به معنای «زینت پدر» است‏ برای این دختر انتخاب نمود.
* علم الهی : امام سجاد علیه السلام در مورد حضرت زینب فرمودند: انت عالمة غیر معلمة وفهمة غیر مفهمة
* عبادت و بندگی : امام سجاد علیه السلام در مورد حضرت زینب فرمودند: «ان عمتی زینب کانت تؤدی صلواتها، من قیام الفرائض والنوافل عند مسیرنا من الکوفة الی الشام وفی بعض منازل کانت تصلی من جلوس لشدة الجوع والضعف ؛ عمه ‏ام زینب در مسیر کوفه تا شام همه نمازهای واجب و مستحب را اقامه می‏نمود و در بعضی منازل به خاطر شدت گرسنگی و ضعف، نشسته ادای تکلیف می‏کرد .»
* عفت و پاکدامنی : زینب کبری عفت ‏خویش را حتی در سخت‏ترین شرایط به نمایش گذاشت . او در دوران اسارت و در حرکت از کربلا تا شام سخت ‏بر عفت‏ خویش پای می‏فشرد . مورخین نوشته‏ اند: «وهی تستر وجهها بکفها، لان قناعها قد اخذ منها; او صورت خود را با دستش می‏پوشاند چون روسریش از او گرفته شده بود .»
* ولایت مداری : زینب علیها السلام که حضور هفت معصوم را درک کرده، در تمامی ابعاد ولایت مداری (معرفت امام، تسلیم بی چون و چرا بودن، معرفی و شناساندن ولایت، فداکاری در راه آن و) . . . سر آمد است . زینب علیها السلام به خوبی درس ولایت مداری را از مادر فرا گرفت و آن را به زیبایی در کربلا به عرصه ظهور رساند
* روحیه بخشی : او پیوسته یاور غمدیدگان و پناه اسیران بود، او حتی تسلی بخش دل امام سجاد علیه السلام بود، آن جا که می‏گفت: «لا یجز عنک ما تری، فو الله ان ذلک لعهد من رسول الله الی جدک وابیک وعمک ;
[ای پسر برادر! ] آن چه می‏بینی (شهادت پدر) تو را بی تاب نسازد . به خدا سوگند! این عهد رسول خدا از جد و پدر و عمویت می‏باشد .»
* صبر : در مجلس ابن زیاد آن گاه که آن ملعون با نیش زبانش نمک به زخم زینب می‏پاشد و برای آزردن او می ‏گوید: «کیف رایت صنع الله باخیک واهل بیتک ; کار خدا را با برادر و خانواده ‏ات چگونه یافتی؟»  زینب علیها السلام در پاسخ درنگ نمی‏کند، او با آرامشی که از صبر و رضای قلبی او حکایت داشت فرمود: «ما رایت الا جمیلا ; جز زیبایی چیزی ندیدم .»
* ایثار : او سختی‏ها و تازیانه‏ ها را به جان خود می‏خرید و نمی‏گذاشت ‏بر بازوی کودکان اصابت کند.
* شجاعت : در مقابل یزید خیره سر، و دهن کجی‏ها و بد زبانی‏های او، شجاعت ‏حیدری را به نمایش گذارده، چنین می‏گوید: «لئن جرت علی الدواهی مخاطبتک انی لاستصغر قدرک واستعظم تقریعک واستکبر توبیخک; اگر فشارهای روزگار مرابه سخن گفتن با تو واداشته [بدان که] من قدر و مقدار تو را کوچک پنداشته و سرزنش تو را بزرگ شمرده و توبیخ کردن تو را بزرگ می‏دانم .»
* فصاحت و بلاغت : سخنان زینب علیها السلام چنان بود که وجدان خفته مردم را بیدار کرد و صدای گریه از زن و مرد و پیر و جوان و خردسال بلند شد .

تاریخ وفات و مرقد مطهر حضرت زینب
نظر معروف این است که آن حضرت پس از شهادت امام حسین علیه‏السلام بیش از یک سال و نیم زندگی نکرد و در 15 رجب سال 62 هجری قمری، در 56 سالگی از دنیا رفت و مرقد مطهر ایشان در سوریه می باشد.

سایت پایگاه اطلا رسانی شیعیان


[ چهارشنبه 91/9/22 ] [ 10:49 عصر ] [ قاسم ] [ نظر ]

 

 امام حسین علیه السلام

فلسفه قیام

قال الحسین علیه السلام:

إنـّى لَم أخرُج أشِراً وَ لابَطِراً وَ لا مُفسداً وً لا ظالماً
إنّما خَرجْتُ لِطلَبِ اْلاِصلاح فى اُمّة جَـدّى
اُریـد أن آمُـر بـاْلمَعرُوف وَ أنهى عَنِ المُنکـر
وَ اَسیـرُ بسیـرةِ جَــدّى وَ أبى على بن ابیطالب

امام حسین علیه السلام فرمود:
مـن از روى خود خواهى و خـوشگذارانى و یا براى فساد و ستمگرى قیام نکردم
همانا قیام مـن بریایه اصلاح در امت جدم مى باشد
مـى خـواهـم امربه معروف و نهى از منکر کنـم
و به سیـره و روش جـدم وپـدرم علـى بـن ابیطـالب عمل کنــم


مقتل خوارزمى, ج 1,ص 188

قیام در مقابل ظالم

قال الحسین علیه السلام:

ایها الناس انّ رسول الله صلی الله علیه و آله قـال
مَن رَآى سُلطاناً جائِـراً
مُستحلاً لِحُرمِ الله
ناکثاً لِعَهدِ الله
مُخالفاً لِسُنّةِ رَسُول الله
یعمل فـى عباد الله بـالاثـم وَاْلعُدوان
فَلَـم یُغیـّر علیه بفِعلٍ وَ لا قـولٍ کـانَ حَقّـاً علَـى اللهِ أن یـُدخلَه مدخله

امام حسین علیه السلام فرمود:
هان اى مردم ! پیامبر خدا فرموده است
کسى که زمامـدارى ستمگر را بینـد
که حرام خدا را حلال مى سازد
و عهدش را مى شکند
وبا سنت رسول خدا مخالفت مـى ورزد
و در میان بندگان خدا بر اساس گناه و تجاوز عمل مى کند
پس در مقابل او با عمل یا گفتار , اظهار مخالفت ننمایـد, بـر خـداونـد است که او را با همان ظالم در جهنم اندازد


تاریخ طبرى, ج 4, ص 304


جاودانگى در مرگ با عزت

قال الحسین علیه السلام:

لیسَ الموتُ فى سَبیل اْلعِزّ إلاّ حیاة خالدة و لیست اْلحَیاة معَ الذّل إلاَّ الموت الذّى لا حیاة معه

امام حسین علیه السلام فرمود:

مـرگ در راه عزت جز زنـدگى جاوید, و زنـدگـى بـا ذلت جز مـرگ بـى حیات نیست


ادب الحسین و حماسته, ص 159

گریه خالص

قال الحسین علیه السلام:

اَلْبُکاءُ مِنْ خَشیَةِ اللهِ نَجآةٌ مِنَ النّارِ

امام حسین علیه السلام فرمود:

گریه از ترس خدا سبب نجات از آتش جهنّم است


حیات امام حسین ج/ 1 ص/ 183


[ چهارشنبه 91/9/1 ] [ 11:51 صبح ] [ قاسم ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

شایسته که نیستیم ؛ لیکن کاش که ما را به غلامی ، قبول میکردی مولا ... بنام حضرت دوست ، که هرچه داریم از اوست ؛ به وبلاگ هیئت انصارالمهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف خوش آمدید . گویند که مولا در عزای جد غریبش خون گریه میکند ، پس چه نشسته اید شیعیان ؛ با حضور در مجلس ذکر اهل بیت علیهم السلام تسلای دل امام زمان ارواحنا له الفداء باشید . از آن دم که آب و گلم شد خمیر *** امیری حسین ونعم الامیر
آخرین مطالب
موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 9
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 39008